English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8713 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
law of additivity of reaction heat U قانون جمع پذیری گرمای واکنش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heat of reaction U گرمای واکنش
reactivity U واکنش پذیری
associative law U قانون شرکت پذیری
divisibility rule U قانون بخش پذیری [ریاضی]
distributive rule U قانون پخش پذیری [ریاضی]
shortening reaction U واکنش مختصر واکنش کوتاه کننده
cold working U شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canons U قانون کلی قانون شرع
canon U قانون کلی قانون شرع
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
say's law U قانون سی . براساس این قانون
expansion heat U گرمای واتنش
equiviscous temperature U گرمای لزوجت
latent heat U گرمای نهان
wash heat U گرمای جوش
sensible heat U گرمای محسوسه
boiling heat U گرمای جوشش
thermonuclear U گرمای هستهای
maturing heat U گرمای گیرش
paradoxical warmth U گرمای تناقضی
cinder heat U گرمای شلاکه
radiant heat U گرمای تابنده
latent heat of sublimation U گرمای تصعید
heat of solution U گرمای انحلال
total heat of solution U گرمای کل انحلال
integral heat of solution U گرمای کل انحلال
high or low temperature U گرمای زیادیاکم
heat value U گرمای احتراق
heat value U گرمای سوختن
heat of transformation U گرمای تحول
latent heat of fusion U گرمای ذوب
phlogosis U گرمای سوزنده
heat of transformation U گرمای تبدیل
heat of vaporization U گرمای تبخیر
heat of evaporation U گرمای تبخیر
heat of condensation U گرمای میعان
heat of combustion U گرمای سوختن
heat of combustion U گرمای احتراق
heat of activation U گرمای فعالسازی
heat of sunlimation U گرمای تصعید
heat of formation U گرمای تشکیل
heating value U گرمای سوختن
heat of solidification U گرمای انجماد
genial heat U گرمای ملایم
heat of ionization U گرمای یونش
specific heat U گرمای ویژه
heat of hydration U گرمای ابش
heating value U گرمای احتراق
heat of fusion U گرمای ذوب
molar heat of combusion U گرمای مولی احتراق
molar heat of condensation U گرمای مولی میعان
waste heat U گرمای تلف شده
differential heat of solution U گرمای انحلال تفاضلی
latent heat of varporization U گرمای نهان تبخیر
latent heat of sublimation U گرمای نهان تصعید
latent heat of fusion U گرمای نهان ذوب
heat of fusion U گرمای نهان ذوب
molar heat of crystallization U گرمای مولی تبلور
molar heat of formation U گرمای مولی تشکیل
molar heat of fusion U گرمای مولی ذوب
generated heat U گرمای تولید شده
standard heat of formation U گرمای تشکیل استاندارد
heat of sunlimation U گرمای نهان تصعید
molar heat of solution U گرمای مولی انحلال
molecular specific heat U گرمای ویژه مولی
molar specific heat U گرمای ویژه مولی
molar heat of vaporization U گرمای مولی تبخیر
molar heat of sublimation U گرمای مولی تصعید
phosphoresce U بدون گرمای محسوس
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
incandesce U از گرمای زیاد سفید شدن
pyrometer U الت سنجش گرمای زیاد
sweating heat U گرمای لحیم کاری غیر مستقیم
to take one's temperature U درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
thermoelectrometer U الت سنجش جریان یزق ازروی گرمای ان
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
isocheim U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسطانهادرزمستان ...داده میشود
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
dielectric heating U گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
isotheral line U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
burn out U گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
response U واکنش
consecutive reaction U واکنش پی در پی
reactance U واکنش
overall reaction U واکنش کل
responses U واکنش
rebounded U واکنش
reactions U واکنش
reflexes U واکنش
reaction U واکنش
reactional U واکنش
rebound U واکنش
rebounding U واکنش
rebounds U واکنش
reflex U واکنش
air cooled engine U موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
chain reactions U واکنش زنجیری
photoperiodism U واکنش نوری
chain reaction U واکنش زنجیری
reaction time U زمان واکنش
reaction threshold U استانه واکنش
net reaction U واکنش نتیجه
reboant U دارای واکنش
chain reactions U واکنش زنجیرهای
recoils U واکنش داشتن بر
recoiling U واکنش داشتن بر
reactor U عامل واکنش
reactors U عامل واکنش
reaction progress U پیشرفت واکنش
reaction products U فراوردههای واکنش
chain reaction U واکنش زنجیرهای
reaction equation U معادله واکنش
reaction curve U منحنی واکنش
reaction coordinates U مختصات واکنش
reactant U واکنش دهنده
side effect U واکنش ثانوی
reaction chamber U اطاق واکنش
reactant U واکنش کننده
reaction formation U واکنش وارونه
side-effects U واکنش ثانوی
reaction potential U پتانسیل واکنش
reaction key کلید واکنش
recoiled U واکنش داشتن بر
reaction graph U گراف واکنش
rate of reaction U سرعت واکنش
recoil U واکنش داشتن بر
quenching reaction U واکنش فرونشانی
reactance U واکنش برق
side-effect U واکنش ثانوی
haloform reaction U واکنش هالوفرم
exchanger reaction U واکنش تبادلی
insertion reaction U واکنش جایگیری
endothermic reaction U واکنش گرماگیر
instantaneous reaction U واکنش انی
instantaneous reaction U واکنش فوری
intermediate reaction U واکنش واسطه
emergency reaction U واکنش اضطرار
elimination reaction U واکنش حذفی
elementary reaction U جزء واکنش
irreflexive U بدون واکنش
exothermic reaction U واکنش گرماده
false reaction U واکنش کاذب
favorskii reaction U واکنش فاروسکی
half reaction U نیم واکنش
growth reaction U واکنش رشد
grief reaction U واکنش سوگ
heterogeneous reaction U واکنش ناهمگن
hikite U دست واکنش
homogeneous reaction U واکنش همگن
fugue reaction U واکنش گریز
frequency response U واکنش بسامدی
forward reaction U واکنش رفت
first order reaction U واکنش مرتبه یک
displacement reaction U واکنش جانشینی
delayed reaction U واکنش درنگیده
deferred reaction U واکنش معوق
bandeung ryouic U نیرو- واکنش
backward reaction U واکنش برگشت
avoidance reaction U واکنش اجتنابی
armature reaction U واکنش ارمیچر
antarafacial reaction U واکنش دوزخی
aldol reaction U واکنش الدولی
aldol condensation U واکنش الدولی
alarm reaction U واکنش هشدار
addition reaction U واکنش افزایشی
acid reaction U واکنش اسیدی
bimolecular reaction U واکنش دو مولکولی
overreaction U واکنش افراطی
electrocyclic reaction U واکنش الکتروسیکلی
conversion reaction U واکنش تبدیلی
mass reaction U واکنش کلی
condensation reaction U واکنش تراکمی
concentred reaction U واکنش همزمان
circular reaction U واکنش چرخشی
chemical reaction U واکنش شیمیایی
cannizzaro reaction U واکنش کانیزارو
nuclear reaction U واکنش هستهای
reactive U واکنش دار
third order reaction U واکنش مرتبه سه
transient response U واکنش گذرا
transfer reaction U واکنش انتقالی
double-take U واکنش دوگانه
suprafacial reaction U واکنش تک رخی
reactive U واکنش پذیر
reacting U واکنش کردن
side reaction U واکنش جانبی
reacted U واکنش کردن
reformatsky reaction U واکنش رفرماتسکی
step U جزء واکنش
response time U زمان واکنش
stepping U جزء واکنش
retroact U واکنش داشتن
Recent search history Forum search
1ICR
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
1meaning of taking law
2immunogenicity
1Write one example of a possible hypothesis using an “If...then…” statement.
1incubation
0واکنش شبه درجه اول ودوم
0قانون از کجا آورده ای
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com